انتظار بر آورده شد!

 

بالاخره اين روز نحس گذشت و ايرانی ها از سد اول اسفند پريدند و اميد است بزودی دلشورهای انتخابات را به ميمنت فرارسيدن روزهای عيد نوروز بدست فراموشی  سپارند.

چه خوب می بود اگر همه چيز به همين سادگی برگزار می شد و انتخابات مانند بسياری وقايع ديگر، مثل برگی از تقويم ديواری آشپزخانه کنده می شد و ته سطل خاکروبه جايی برای خود می يافت. شايد روزی مسئله جابجايی قدرت چون اتفاقی روزمزه، بدون هراس از خشونت و خونريزی، بدون آتش زدن لاستيک های اتومبيل ها و شکستن شيشه های مغازه ها انجام گيرد و جز ته مزه برد و باخت چيزی از هيجان های آن باقی نماند.

شايد امروز هم بايد شکر کرد که چنين انتخاباتی، با همه ناعادلانه و نا آزاد بودنش بدون تنش های <بزرگ صورت گرفت و چوبه های دار بر صندوق های رای سايه افکن نبود. تمرين دمکراسی ، برای کسانی که دل به تجربه کردن دست به دست شدن آرام قدرت سپرده اند، فقط جاده يکطرفه بهبود شرايط معنا ندارد. دمکراسی، اگر بتوان ذره ای از آن را برای چنين روزی که روز جمعه بود قايل شد، نيازمند اپوزيسيون مطيع است. اپوزيسيونی که نخواهد قواعد بازی را به نسبت نوسان آرا خود تغيير دهد. تا زمانی که ديوارهای چپ و راست سقف خانه را بر دوش دارند مجبور به همسايگی با همند، مگر اينکه تحمل سقف را نداشته باشند.

اگر بخواهم نتيجه اين انتخابات را ارزيابی کنم بايد بگويم بازی يک بر يک بسود محافظه کاران تمام شد، اما موقعيت آنان را در جدول رده بندی بهتر نکرد.

نتيج انتخابات بسود جناح راست تمام شد چرا که آنان مجلس آينده را در دست خواهند داشت و می توانند قوانين را به ميلشان تدوين و تصويب کنند . با هماهنگی شورای نگهبان بسياری از اين قوانين به مرحله اجرا در خواهد آمد  اما بايد در نظر داشت که اين دوره قانونگزاری با شرايط کاملا متفاوتی در سطوح ملی و بين المللی روبرو خواهد بود و مجبور به پاسخگويی به مطالباتی است که افکار عمومی ايران و جهان خواهان آنند.

جناح اصلاح طلب در شعار تحريم انتخابات شکست خورد. چون دير جنبيد، يکدست عمل نکرد، اعتقاد قلبی به عمل خود نداشت، نتوانست گام خود را به يک حرکت عمومی، حتی در ميان اپوزيسيون درونی تبديل کند. اين جناح حتی اشارتا هم هوای بريدن از نظام را از خود بروز نمی دهد و برای همين هم از پيداکردن زبان مشترک با اکثريت مردم شهرنشين ايران ، که برای تغيير تحولات سياسی تعيين کننده هستند عاجز ماند. ارزيابی آماری موجبات عدم شرکت نيمی از واجدين شرايط در اين انتخابات نشان خواهد داد که تعداد بسيار اندکی انگيزه عدم شرکت خود را در اين انتخابات توصيه اين گروه ها قيد خواهند کرد.

 

اکنون بايد منتظر بود و ديد که آيا:

جناح ضد اصلاحات که اکثريت مجلس را بدست آورده و می خواهد بقول حداد عادل مجلس غير جناحی تشکيل دهد، غير جناحی چون جناح مقابل حذف شده، با شعار اصلاحات به صحنه خواهد آمد يا واهمه کسانی که افق های تيره و تاری را ترسيم می کنند به حقيقت خواهد پيوست. برای هر دو گونه از احتمالات شواهد و قراينی را می شود يافت و ارائه کرد. اما از آنجايی که حقيقت هميشه برايندی از اين احتمالات است، بايد به جای تحليل های شتابزده و با مصرف روزانه منتظر بود و تغيير و تحولات را نظاره کرد. دليلی برای عجله نيست.

 

اما نکته ای را که بايد بدون فوت وقت در نظر داشت و بدنبال تحقق آن بود اينست که اپوزيسيون خارج از حکومت بايد دست به تدوين يک استراتژی و مشی سياسی دراز مدت بزند و خودش را از وابستگی به رويدادهای معين و مقطعی رها کند. عنصر تعيين کننده در اين استراتژی بايد تحليل مشخص وضعيت سياسی و اجتماعی و آرايش نيروها و ارزيابی واقع بينانه از سمت و سوی تحولات ايفا کند. موضعگيری های سياسی مقطعی بايد عنصری از اين سمت گيری کلی جای خودش را اشغال کند نه اينکه تعيين کننده آن باشد. در اينصورت است که مثلا شرکت در چنين انتخاباتی و يا تحريم آن و يا در پيش گرفتن سياستی مبتنی بر مطرح ساختن نوعی از رفراندوم معنا و مفهوم پيدا می کند. بر عکس نه تحريم مقطعی کل استراتژی تحولات مسالمت آميز را زير علامت سئوال می برند و نه شرکت کردن در يک دوره از آن بر سياست طرفداری از ضرورت تحولات کيفی سياسی در ايران سايه می افکند.

مثلا با در برابر ديده داشتن چنين استراتژی است که بايد اکنون به اين پرسش پاسخ داد که آيا خاتمی بهتر است از مقام خود به اعتراض و با توجه به روزهای سختی از رودررويی با جناح مقابل که در انتظار اوست استعفا دهد، يا چون تنها صخره اصلاحات در برابر موج های اقيانوس اقتدار گرايان ايستادگی کند. آيا او بايد اشتباه تن دادن به انتخابات ناعادلانه را با اشتباه پس نشستن مجدد در برابر يورش رقيب تکميل کند؟